۱ اردیبهشت ۱۳۸۴

- ساکتم
نشد
- ساکتم و عصبانی
بازم نشد
- یه چیزی اذیتم میکنه
نشـــــــد
- مادر قحبه ها
نشد
- می خوام فک همتون رو خورد کنم
نمیشه
- میخوام بدم از کله هاتون منار جنبون درست کنن (عملی تاریخی)
انگار نمیشه
- میخوام محکومتون کنم به زندگی، محو و رو به آینده
نه جدی جدی نمیشه

قرار هم نیست این ته بر حسب روال معمول بنویسم که پس همه چیز رو فراموش میکنم و کلاغه به خونش رسید و دست بزنید و شادی کنید و از این حرفا
نه می تونم چیزی رو فراموش کنم و نه می تونم خودمو خالی کنم
مفهومه؟

کجایی سیامک که می گفتی جوابشونو بده کم هم آوردی فحش بده
نمیشه

هیچ نظری موجود نیست: