۹ دی ۱۳۹۴

وقت سر خاروندن ندارم

این:
پر بودن وقت یک جور مخدر است:  این پر بودن وقت تو حتما به خاطر این است که تقاضای زیادی برای وقت تو وجود دارد. وجود تقاضا برای وقتت هم حتما معنی اش این است زندگی تو الکی و بی حساب و کتاب نمی گذرد و پر از دستاورد است. خیلی راحت میشود پشت این مخدر سنگر گرفت و فراموش کرد که هر روز آدم چقدر بی خود و بی معنی است.

یا این یکی
:
اخلاق کاری پروتستان پایه و اساس پیشرفت کشور های غربی است: اخلاقی ترین کار در این دنیا این است که ما کارمان را بهترین نحو ممکن انجام دهیم. معنویت و دین و هیپی گری و عرفان و امثال آن کسی را با اخلاق نمی کند بلکه فقط و فقط کار و تلاش و موفق شدن است که اخلاقی است و تو را قابل احترام می کند.

یا این:
می دونی چرا ازآدم اینجا می پرسن آخر هفته چه کار کردی؟ می خوان ببین برای خودت زندگی داری یا وظیقه سرگرم کردن تو هم کامل میافتد گردن اونها.

 
و این:
ساز و کارهای فاسد معمولا یک شبه
طی یک فرایند محیر العقول و خبیثانه خلق نمی شوند. بیشتر وقت ها تعداد زیادی تصمیم کوچک که هر کدامشان در موقعیت بخصوص خودش به نظر گزینه بهینه و قابل دفاع ترین انتخاب بوده پشت سر هم قطار می شوند و آخرش نتیجه میشود یک چیز ترسناک.


پی نوشت: شاید بیشتر وبلاگ نوشتم.