۲۰ فروردین ۱۳۸۴

مزه تلخ الکل که بدن را می لرزاند چیزهایی را پشت بندش می آورد

دردی که زندگی مان در آن غرق شده حالا تنها نامزد باقیمانده یافتن آرامش است
شکی که موقع دریدن بکارت تو خواب مانده بود، حالا ایمان را تبلیغ می‌کند
خلاقیت مرده است، چیزهای بی ربط خود به خود بهم می‌چسبند و دیگران را متعجب می‌کنند
دنیا دنیای با هم بودن است، بدبختی از من به تو جریان پیدا می‌کند و خوشبختی هم
موسیقی رویکرد تازه deftones به مالیخولیای no ordinary love است
عادی بودن کاندیدای واقعی ریاست جمهوری امسال است
مومنان از یک سوراخ صد ها و هزار ها بار گزیده میشوند و به احادیث نبوی می‌خندند
و من،
می‌گذارم ذهنم هرچه قدر که دلش می‌خواهد دلایل و مدارک برای ترسیدن ارائه کند
احساستم آن قدر از مرا می‌بلعد که جایی برای دور اندیشی باقی نماند

الکل آدم را خوش بین می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست: