۵ اردیبهشت ۱۳۸۴

گفته شده پسر ایرانی به دوست دخترش اجازه نمی ده تنهاییش رو داشته باشه و به طرفش گیر میده و باید از همه چیز خبر داشته باشه و در نتیجه به این جای آدم می رسونه

من اینجا یه دفاعی از پسرهای هموطنم بکنم
بابا طرف میترسه
بفهمین
طرف میترسه که رابطون سرد شده باشه
جدی چرا نمی فهمین یه رابطه برا یه مرد چه معنی ای میده؟
اون مرد هر دفه شما رو ارضا میکنه
هر دفه که شما رو میخندونه
هر دفه که از جمع دوستان جداتون میکنه
هر دفه که دستتون رو می گیره و ازتون میخواد با هم کنار بکشید و از اون کنار جریان آب رو تماشا کنید
داره سهمیه مردونگیشو سهمیه بودنش رو از شما میگیره
داره سعی میکنه یه مرد باشه

مهم نیست شما کی هستید
شما و مشکلاتتون اصلا به تخم پسره هم نیستید
چیزی که این وسط مهمه خود پسره هست
اون تو شما دنبال خودش میگرده

سرد شدن یه همچین رابطه ای برا اون پسر یعنی فاجعه

حالا می فهمید چرا یه سری پسر هستن که دوست دارن هر دختری رو که می بینن امتحان کنن؟
طرف دختره رو میخواد که طرف دیگه سرگردونیش باشه
طرف دختره رو می خواد که تسخیر کنه و تمام نتیجه هایی رو که یه رابطه خوب داره به نفع فقر ذهنش مصادره کنه

و چرا این قضیه تو پسرای ایرانی شدید تره؟
جواب تو زندگی ما ایرانیاس
امثال من به دلایلی که حوصله توضیحش رو ندارم بیشترشون یه سری جای خالی متحرکن که هیچ جوری همقابل درمان نیستن
همه چیزایی هم که دارن از پوچی و فکر و کس و کون دارن همش تقلبیه
همش
در نتیجه همیشه دهنشون بازه
و در نتیجه
نمیتونن به دوست دخترشون نچسبن

حالا مفهوم شد؟


من این آخر یه راه دیگه نمی خوام پیشنهاد کنم تا شما به آینده امیدوار بشید

ولی گویا میشه به دختره نچسبید
و از اون ور
تو ذره ذره وجودت دختره رو حس کرد
گویا میشه خود دختر رو هم دید و پابندش شد
گویا میشه چیزایی هم داشت برا بخشیدن
و گویا میشه یه جور بودن جدید رو با یه دختر تجربه کرد


اگه حرفام کلی بود هم
فکر کن تو یه مورچه خانه دار و یکی اومده کرده در ورودی خانه و قصد تخلیه خود رو داره
بی خیال

هیچ نظری موجود نیست: