۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴

من رفته بودم که با دوست دخترم بهم بزنم بعد منصرف شدم
حالا دلیلش چی بود؟
نمی دونم
خالی بودم
حوصله نداشتم
از این مزخرفات

البته انسانیت چیز خوبی است
اما در نهایت من به این دلیل منصرف نشدم

کامران شد وجه مصالحه
قرار شد به خاطر این طفل بیگناه که بین ما دو نفر قرار گرفته (کیر من ملقب به کامران) فعلا با هم بسازیم

یعنی فکر کردم با خودم حالا بهم هم زدم آخرش چی
اگه بعد دو هفته همه چی باز زد بالا چه خاکی تو سرم کنم

شما این کامران رو نمی شناسید تا احساس امنیت نکنه ما رو راحت نمی ذاره
و البته این دوست دخترم ثابت کرده که امنه
(تیغ نداره مین گذاری هم نشده)

پس سعی میکنم رعایت کنم

این آخر رو هم مهمان رادیو کس شر سیتی میشویم :


می گویند
کسانی که وارد زندگی می شوند
معمولا می فهمند که آرمان گرایی خیلی بد است
و راه دیگری پیدا می کنند تا خود را خالی کنند

آدم گاهی شک می کند همه چیز به این سادگی باشد

کسانی که وارد زندگی می شوند
اگر سرشان به تنشان بیارزد
معمولا چیز های نا گفتنی زیادی را با خود حمل می‌کنند

چیز هایی که تلخی شان آدم را مجبور میکند
که ببلعد
نه اینکه فراموش کند
نه اینکه دروغ بگوید


(هدف گیج کردن شماست)

هیچ نظری موجود نیست: