تو راه یخچال بودم که یه چیزی یادم افتاد.
دلم میخواست چیزی که توم جلب توجه میکرد صداقتم نبود،
چیزی بود که واقعا هستم.
الانم یه زرد آلو تو حلقمه و دارم خفه میشم.
دلم میخواست چیزی که توم جلب توجه میکرد صداقتم نبود،
چیزی بود که واقعا هستم.
الانم یه زرد آلو تو حلقمه و دارم خفه میشم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر