۳ تیر ۱۳۸۴

امروز صبح که خورشید خانم از پشت کوه ها در اومد و چشماش رو مالید و یه خمیازه کشید و با مهربونی شروع کرد به تابیدن، از پشت مورد تجاوز عده ای ناشناس قرار گرفت.
امروز عصر خورشید خانم با کونی پاره و چشمونی گریون غروب کرد.

خورشید خانم اعلام کرده نظر به بی آبرویی امروز از فردا طلوع نمی کنه.

عده ی ناشناس هم اعلام کیر سوختگی کردن و این رو کم ترین هدیه به انقلاب دونستن.

حاجیه خانم کس کپک هم اعلام کرده رای نمی ده ولی دعا میکنه هر چیزی که صلاح باشه اتفاق بیفته.

...

به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه کنید:
خورشید خانم گول لبخندهای زیبای هاشمی رو خورده و گفته از فردا طلوع می کنم به شرطی که هاشمی بیاد.

منم رفتم رای دادم. منتها به جای انگشت اشاره از انگشت بیلاخ برای انگشت زدن استفاده کردم.

عده ای معلوم الحال هم از تقلبات گسترده در انتخابات خبر دادند.
من از رایم دفاع میکنم هم وطن. تو چطور؟

هیچ نظری موجود نیست: