۱ تیر ۱۳۹۲

حرف نزنی نمیگن لالی

من شاخک هام خیلی خوب کار نمی‌کنند و کلا خیلی طول می‌کشد تا دوزاری ام بیفتد. اما همین شاخک‌های معیوب من هم متوجه شده‌اند که چیزهایی اساسی در زندگی‌ام یا شهری که در آن زندگی می‌کنم یا کشوری که از ان می‌ایم یا کل دنیا اشکال دارند. بنابراین وقتی می‌بینم ملت متوجه این مشکلات و وضعیت بر فنای دنیا نیستند یا از آن بدتر سعی می‌کنند آن را توجیه کنند و آن را جزیی طبیعی و عادی از دنیا بدانند یا از همه بدتر تحلیل های شکمی درباره این مشکلات بدون اطلاع و مطالعه کافی ارائه می‌دهند، به شدت عصبانی می‌شوم. دلیلش هم شاید این است که بخشی از وجود من به دلیل خودآزاری یا هر دلیل دیگر هنوز هم  تشنه این است که در مورد این وضعیت بداند و آن را بفهمد. وقتی کسی درمورد این وضعیت اعم از ضعف‌های فرهنگی ما ایرانیان و مشکلات دنیای سرمایه داری و یا هر موضوع دهان پرکن دیگر تحلیلی ارائه می‌دهد و این تحلیل بند تنبانی است و سر وتهش با هم نمی‌خواند و بر مبنای حقیقت و تحقیق و درک عمیق از موضوع استوار نیست، من حال آن ادم تشنه ای را پیدا می‌کنم که از بعد از یک روز سر گردانی در کویر یک ظرف آبی را پیدا کرده و حالا که ان را کامل سرکشیده متوجه شده ظرف مزبور محوی آب شور بوده است.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

گفته میشه که قدرتهای بزرگ در بعضی کشورها جنگ افروزی میکنند برای فروش اسلحه. مثلاً در جنگ داخلی سوریه در این روزها، روسیه به بشار اسد موشک های دفاعی داده، آمریکا هم به مخالفین اسلحه میفروشه. شما بد نیست نظرت رو در این مورد بگی، مثلاً در پست بعدی، ما هم استفاده می کنیم.
آیا از نظر اقتصادی به صرفه‌ست که کشوری مثل آمریکا درگیر جنگ داخلی کشوری بشه تا اسلحه بفروشه؟ این سود چقدره و در مقام مقایسه چه نسبتی با تولید ناخالص داخلی آمریکا خواهد داشت؟ و جوانب دیگه..