من آمدم اینجا که فیلم های مستند (شاید هم فانتری) جناب Adam Curtis را معرفی کنم و بروم. به دانشجویان گرد خسته خارج از ایران توصیه می شود. البته حواستان باشد جناب آدام پرت و پلا هم می گوید و در مجموع یک بد انگلیسی بدبین به همه چیز است. اما به هر حال فکت های جالبی را کنار هم می گذارد و باعت می شود کمی فکر کنید.
من این آخر هفته به جای درس و مشق شش ساعت وقت گذاشتم و این دو سری را دیدم:
- کابوس چه که با آدم نمی کند (The power of nightmares): درباره نئوکان ها و تندرو های اسلامی و شباهت های آنها به هم و ریشه های فلسفی دو تفکر است. برای فهم جامعه خر در الاغ آمریکا و خاورمیانه و احمدی و موارد مشابه مفید است. (لینک ویدئو)
- دام (The Trap): درباره آزادی و این که جامعه مدرن چه بر سر آن آورده است. داستانی که به هم می بافد حس بدبینی من را که حسابی ارضا کرد. (لینک ویدئو)
پی نوشت: حالا که آمده ایم اینجا یک غری هم بزنیم. بعضی وقت ها این وبلاگ اساسا می رود روی اعصاب من. بعد از دو ماه سفر در دانشگاه برکلی فرموده اند که در اینجا زندگی آزادمنشانه انسانی ای جربان دارد. نه برادر در برکلی و جاهای مشابه مثل آن حیوان پر کار زحمت می کشی و سعی می کنی فراموش کنی که دانشگاه هر لحظه آماده است شما را بیرون بیاندازد. دپارتمان شما پر از asshole هایی است که فکر می کنند از آنجای فیل افتاده اند. کلا اولین چیزی که شما در امریکای شمالی یاد می گیری این است که بین اینکه یک آدم در کجا درس خوانده و می خواند و این که طرف واقعا انسان است هیچ همبستگی ای وجود ندارد و شاید هم همبستگی مربوطه منفی است. و یاد می گیری که در دانشگاه تمام پیچیدگی های شما به عنوان یک آدم خلاصه می شود به چهار تا مقاله بی سر و ته پاس کردن این امتحان و آن امتحان. یک انسان خوشحالی را می شناسم که ذر برکلی درس می خواند. به او در روز اولش در برکلی گفته بودند زندگی شما با آمدن به اینجا زیر و رو خواهد شد. حالا همان آدم گرد خسته ای است خسته تر از من و البته کاملا زیر و رو. برادر اگر می خواهی تعریف کنی بگو دانشگاههای آمریکای شمالی پر از آدم کار درست و دانشمند است ما هم تایید می کنیم اما زندگی آزادمنشانه انسانی دیگر از آن حرف ها است. متر زندگی آزادمنشانه و انسانی چیز هایی است که ظاهرا این جماعت ایرانی که متر آدمیتشان رنک دانشگاه یا تعداد مقاله است حالا حالا ها نمیفهمند.
من این آخر هفته به جای درس و مشق شش ساعت وقت گذاشتم و این دو سری را دیدم:
- کابوس چه که با آدم نمی کند (The power of nightmares): درباره نئوکان ها و تندرو های اسلامی و شباهت های آنها به هم و ریشه های فلسفی دو تفکر است. برای فهم جامعه خر در الاغ آمریکا و خاورمیانه و احمدی و موارد مشابه مفید است. (لینک ویدئو)
- دام (The Trap): درباره آزادی و این که جامعه مدرن چه بر سر آن آورده است. داستانی که به هم می بافد حس بدبینی من را که حسابی ارضا کرد. (لینک ویدئو)
پی نوشت: حالا که آمده ایم اینجا یک غری هم بزنیم. بعضی وقت ها این وبلاگ اساسا می رود روی اعصاب من. بعد از دو ماه سفر در دانشگاه برکلی فرموده اند که در اینجا زندگی آزادمنشانه انسانی ای جربان دارد. نه برادر در برکلی و جاهای مشابه مثل آن حیوان پر کار زحمت می کشی و سعی می کنی فراموش کنی که دانشگاه هر لحظه آماده است شما را بیرون بیاندازد. دپارتمان شما پر از asshole هایی است که فکر می کنند از آنجای فیل افتاده اند. کلا اولین چیزی که شما در امریکای شمالی یاد می گیری این است که بین اینکه یک آدم در کجا درس خوانده و می خواند و این که طرف واقعا انسان است هیچ همبستگی ای وجود ندارد و شاید هم همبستگی مربوطه منفی است. و یاد می گیری که در دانشگاه تمام پیچیدگی های شما به عنوان یک آدم خلاصه می شود به چهار تا مقاله بی سر و ته پاس کردن این امتحان و آن امتحان. یک انسان خوشحالی را می شناسم که ذر برکلی درس می خواند. به او در روز اولش در برکلی گفته بودند زندگی شما با آمدن به اینجا زیر و رو خواهد شد. حالا همان آدم گرد خسته ای است خسته تر از من و البته کاملا زیر و رو. برادر اگر می خواهی تعریف کنی بگو دانشگاههای آمریکای شمالی پر از آدم کار درست و دانشمند است ما هم تایید می کنیم اما زندگی آزادمنشانه انسانی دیگر از آن حرف ها است. متر زندگی آزادمنشانه و انسانی چیز هایی است که ظاهرا این جماعت ایرانی که متر آدمیتشان رنک دانشگاه یا تعداد مقاله است حالا حالا ها نمیفهمند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر