۱ آذر ۱۳۸۷

دانشجو گرد (به کسر گ و فتح ر) خسته ای هستید؟ درمانتان پیش من است.

اگه خسته از علم هستید دوچرخه سواری سرعت رو امتحان کنید. شب دو صبح برید بیرون. به خیابون پر درخت و شیب دار در نزدیکی دانشگاه بروید. در سرازیری مذکور دوچرخه سواری کنید. یادتون هم باشد در تمام سرازیزی با تمام قدرتون پا بزنید. بله با تمام قدرت.

اگه خسته از زندگی بی مزه تان هستید آشوب رو امتحان کنید. شورش کنید. هر چیزی را در دور و برتان هست تخریب کنید. اگر فکر می کنید دوران این مسخره بازی ها سر آمده است خود تخریبی را امتحان کنید. رستگاری در خود تخریبی است.

اگه خسته از مطالعه درس الف هستید درس ب (الف و ب هر دو درس دلخواهی را نمایندگی می کنند) رو امتحان کنید. درس ب به همون اندازه خسته کننده است.

اگر خسته از سرگرمی/معاشرت/خلاف/شهر/کشور/سیاره الف هستید سرگرمی/معاشرت/خلاف/شهر/کشور/سیاره ب را امتحان کنید. صد در سگ فرق می کنند.

اگه خسته از هندی هایی که رزومه شان را آخر سخنرانی ها به سخنران تعطیل تر از خودشان می دهند هستید شما هم همین کار را بکنید. کلاهتان پس معرکه است با آن پاس کج کوله ایرانیتان اگر همین طور خسته بمانید. (فحش ناجور به ناموس کار و رزومه و هدفداری و البته حواس جمع)

اگه خسته ...
سیامک الان این مطلب رو دیده و از خنده ترکیده که کرسی شعر با قافیه اگر خسته هستی باز هم بسرای. یاد بازاریاب های فیلم پورن (حرفه رویایی اش) آدم می افتد. به ما هم بر خورده نوشتنمان نمی آید دیگر.

آهان راستی می دونستید چرا شاگردهای دختر کلاس فارسی من از اوباما خوششان نمیاد؟ چون طرفدار سقط جنین است. یکی شان هم می خواهد در سفارت آمریکا که در ایران باز شد کار کند.