۵ اردیبهشت ۱۳۸۷

دلتون می خواد بدونید من چه کار می کنم؟

دارم به آلبوم خورشیدی که هیچ وقت طلوع نمی کند گوش می دهم. چقدر این آلبوم عمیقه. چقدر من خسته ام. چقدر خورشید هیچ وقت طلوع نمی کنه.

فکر می کنم شما کورت ونه گات رو نمی شناسید. مهم نیست البته چون کورت هم شما رو نمی شناسه. کورت یه نویسنده است. کورت تو جنگ جهانی دوم و موقع بمباران هوایی درسدن اونجا یه اسیر آمریکایی بوده. بمباران درسدن رو هم فکر نکنم جریانش رو بدونید. بمباران درسدن به همراه هیروشیما و ناکازاکی و حمله هوایی با بمب های آتیش زا به توکیو بدترین اتفاق هایی اند که تو تاریخ بشر برای آدم های غیر نظامی یه کشور درگیر جنگ افتادن. کورت بعد از این اتفاق تصمیم می گیره یه کتاب راجع تجربه هاش تو درسدن بنویسه. بعد بیست و چند سال تلاش کورت برای نوشتن این کتاب نتیجه می دونید چی میشه؟
کتاب سلاخ خانه شماره پنج. در کتاب سلاخ خانه شماره پنج که قرار بوده درباره درسدن باشه فهرمان داستان توسط موجودات فضایی دزدیده میشه و به همراه یه پورن استار در یک باغ وحش فضایی به نمایش در میاد.
من واقعا کورت رو می فهمم. کورت نمی تونسته بره طرف درسدن. وقتی هم بعد بیست و چند سال همه زورشون جمع می کنه و می ره طرف قضیه داستان خود به خود کج و کوله می شه. موجود فضایی و کس شعر. اصلا اگه آدم موجود فضایی قاطی درسدن نکنه درسدن نمی ره پایین. باید قاطی هر چیز خیلی سنگین کس و شعر کرد که بره پایین. اصلا باید قاطیش کس و شعر کرد که شما نفهمی چیه و بخوریش و بعد که خوردیش کونت پاره شه.

من آرزوم اینه یه روزی یه کاره ای بشم. اثر گذار باشم. فروش دراگ رو آزاد کنم تو تهران. برا سکس سوبسید بدم. ابران رو به قطب صنعتی کشور های اسلامی بدل کنم. ولی وقتی مصاحبه وزیر مملکتم رو می خونم کف می کنم. چرا؟ چرا تو اون خراب شده اگه بخوای کارم بکنی نمیشه. ولی من بر می گردم و سکس رو هم ملی می کنم. می بینید.

۹ نظر:

MVB گفت...

Amsterdam rules...

untitled گفت...

:)))
آقا من اون قدر ها هم ترسناک نیستم که بد و بیراه می گی اسمت رو نمی گذاری

ناشناس گفت...

من یک مشکل با این بلاگ دارم و اون اینه که وقتی شدیداً نیاز دارم یک کامنت برای نوشته ای بزارم متوجه میشم کامنت بسته است! معنیش اینه که تو هروقت ضدحال می خوری دیگران رو هم بی نصیب نمی گذاری...اذیت نکن مارو پسر
می ترسم از نوشته هات تعریف کنم چون هروقت از نوشته ای تعریف شده طرف وسواسی شده و مدام سعی کرده خوب بنویسه و همین بلاگ رو به گا میده. اما نمی شه اعتراف نکنم که شدیداً معتاد نوشته های هراز چندگاهی ات هستم

Iranian idiot گفت...

همين امثال تو هستن كه مي تونن اين مملكت رو نجات بدن.
باور كن...

ناشناس گفت...

aghaye Iranian Idiot bia payin baba. adam az harchi dame dastesh bood ke nemire bala golakam.

ناشناس گفت...

FYI you are just another ordinary person!! :))

ناشناس گفت...

mmmmm... bayad arz konam ke A sun that never sets yani khorshidi ke hichvaght "ghoroob" nemikone! shoma ehtiyaaj be kelaase zaban darid dooste man.

untitled گفت...

حتما در اولین فرصت در کلاس زبان مسجد
محله ثبت نام می کنم

ناشناس گفت...

be nazare khodet zesht nist adam in hame harfe moft bezane, hamaro tahlil kone, bad khodesh maniye ye kalame sade ro eshtebah neveshte bashe? hala khodeto bezan be oon rah! 100 bar bet goftam Irani jama'at bayad aval vase zaban vaght bezare.