۲۱ تیر ۱۳۸۵

وثیقه خروج از کشور وزارت علوم خیلی راحت یهو از پنج تومن شده پونزده تومن.

آخه عوضی تو که ور می داری یهو پنج ملیون رو میکنی پونزده ملیون به کی فشار میاری؟ به اون دافی که معدلش سیزده بوده و با پول بابا می خواد بره انگلیس فوق بگیره؟ یا به اون بدبختی که با هزار بدبختی fund گرفته؟ پونزده ملیون خیلی پوله الاغ. خیلیا این پول رو ندارن. می فهمی این کارت یعنی چی؟ یعنی بستن راه پیشرفت یه سری آدم به جرم اینکه باباشون نداره. یعنی تبعیض. می خوای ملت رو تو این خراب شده به زور نگه داری که واست چرخه بمب تکمیل کنن؟ شاشیدم تو این مملکت و تو بمبت.

تکمیل: وثیقه رو نظام وظیفه گرون کرده نه وزارت علوم. طبق بخشنامه مربوطه هم هدف هم جلوگیری از فرار مغزها نبوده. استفاده از خدمات تخصصی مشمولین بوده. بیخودی عصبانی شدم. قضیه ساده هست. نظام وظیفه فقط خواسته این مشمولین ارزشمند رو از دست نده.

۱۰ تیر ۱۳۸۵

من می ترسم که به بعضی چیزها فکر کنم
من می ترسم با بعضی چیز ها بجنگم
من از شکست خوردن نمی ترسم
من می ترسم که پیروز شوم و چیزی تغییری نکند
آدم در تمام مدت عمرش چیزی بدست نمی آورد
تنها فرصت می کند ببیند از آن اول که بوده