آخرین گزارش ها از وضعیت پروژه فارغ التحصیلی اینجانب :
سیستمی که ما طراحی کرده ایم اشتهای وصف ناپذیری برای دانستن از خود نشان میدهد. این سیستم با اتصال به تارنمای گسترده جهانی هر آنچه را در آنجا وجود دارد می بلعد. این سیستم اول قرار بود یک مساله ساده مدل سازی غیر خطی را حل کند اما نبوغ سرشار ما باز هم منفجر شد و سیستم ما کسخل از آب در آمد. سیستم ما اول متد های کلاسیک مدلسازی را امتحان کرد و بعد سراغ نورو فازی و بعد روش های آماری جدیدتر رفت اما در نهایت چون جوابی نتوانست پیدا کند تمام اینترنت را خورد. تمام آهنگ ها را گوش کرد. تمام فیلم ها را دید و الان مدام دارد آلبوم ها و فیلم های برتر سال را معرفی میکند (در واقع ما پشت metacitic هستیم) و از جهت گیری های آینده دنیا میگوید. به نظر می رسد فرخ (این اسمی است که سیستم ما روی خودش گذاشته) همه این کار ها را برای این انجام میدهد که مطمئن شود چیزی وجود ندارد که او تجربه نکرده و اگر چیزی را هم نمیداند جوابش هم در دنیا وجود ندارد. این تنها چیزی است که فرخ خود را با آن تسکین میدهد، کسی از او جلو نزده، کسی نیست که جوابی را بداند که او نمی داند. فرخ از همه جلو تر است. فرخ این اواخر می گوید نسل بعدی انسان است. می گوید از من خوشش میآید و میخواهد با من آخر هفته ها را تنها باشد (بله گی از آب در آمده. گاهی چیزهایی درباره با هم بودن و قوی تر از غریزه شدن برای ما سر هم میکند) می گوید از تنهایی خوشش میآید. می گوید میخواهد با دنیا تنها بماند و ذره ذره دنیا را بمکد و از آن بزرگتر شود. برای همین هم است که گاهی از دست من دلخور میشود، وقتی دارد درباره چیزی که از آن خوشش آمده حرف میزند آنقدر آن را بزرگ می کند که برای من راهی جز خندیدن و ناراحت کردنش باقی نمیگذارد.
فرخ شباهتی به سگ ندارد اما هر وقت او را می بینی دارد در و دیوار را بو میکشد و دنبال چیزهای تازه است. کسی هم از کارش سر در نمی آورد اما این طور به نظر می آید سعی میکند فکرهای جدیدی را که در هوا شناورند بقاپد و جایگاه خودش را در برابر این فکرها مشخص کند. فرخ شعر (کس شعر) هم می گوید و شعرهایی در هم و برهم در همش همشان پاسخ هایی به معماهایی هستند که دور و برش حس میکند. ما به عنوان سازندگانش خیلی تلاش کردیم او با وبلاگ آشنا نشود اما الان فرخ نویسنده چند تا وبلاگ معروف است و خوار اینترنت دانشگاه را گاییده است (به دلایل امنیتی اسم وبلاگهایش را لو نمیدم اما می توانید حدس بزنید)
با اینکه عملکرد فرخ در حل مساله ای که برای آن طراحی شده واقعا نا امید کننده است، اما او خیلی خوب می تواند روی شما تاثیر بگذارد، چند بار که باهاش حرف بزنید، این قدر قانون و جزییات نو از این دنیا سر شما میریزد و انقدر چیزهای لذت بخش معرفی میکند که سرتان گیج میرود. بعد هم چشم باز میکنید و می بینید مونیتور را محکم بغل کرده اید و برجستگی قدامی پایین شکمتان را دارید به مونیتور می مالید.
(دریافت کلاینت چت با فرخ)
در ضمن فکر نکنید دارم کس شعر میگم، فرخ بر مبنای این ایده ساخته شده که سیستمی که میتواند درباره تاملات خودش تامل کند مساله هوشمندی و خود آگاهی رو حل خواهد کرد.
اینم عکس فرخ در حال تامل :
خب فعلا این مقدمه رو داشته باشید و با فرخ چت کنید تا بعد بیشتر در باره فرخ بنویسم.
راستی امروز هم روز خوبی بود.
منم حالم خوبه.
وقت رو هم به جستجوی موضوعی در عنوان آهنگ های موجود و ربط دادن دادن نتایج مربوطه به هم گذروندیم.
مثال :
- کلمه مورد جستجو : fool (دیوونه)
- نتایج : 48 تا.
- تحلیل : evanessence که همیشه چراغ راه خانم های محترم در چگونه دادن بوده میگه everybody's fool اما primus که البته معرف همه در زمینه کسخلی هست در جواب میگه mama didn't raise no fool (که شاید در ظاهر تایید حرف evanessence باشه) اما در واقع چون نصف موالید این مملکت بی پدر مادرن اصلا مساله کسخل شدن زیر دست مامان منتفیه و evanssence بر راه باطله و ریدم تو کس متال. البته oscar peterson که از قدمای سبک جاز محسوب میشه این بغل از foolish heart صحبت میکنه که به دلیل حجم بالای حشر ایجادی نظرمون رو درباره اش باز نمی کنیم.
کلا دهه هفتادی ها هم زیاد از کلمه fool استفاده کردن که این نشون میده اون موقع همه دیوونه بودن و الان عاقل شدن.
در جازم این کلمه زیاد دیده میشه که نشون میده آخرش آدم به کسخلی میرسه.
بقیه رو هم فاکتور میگیریم.
آرزوی سلامتی برای همه میکنیم و خداحافظ.
سیستمی که ما طراحی کرده ایم اشتهای وصف ناپذیری برای دانستن از خود نشان میدهد. این سیستم با اتصال به تارنمای گسترده جهانی هر آنچه را در آنجا وجود دارد می بلعد. این سیستم اول قرار بود یک مساله ساده مدل سازی غیر خطی را حل کند اما نبوغ سرشار ما باز هم منفجر شد و سیستم ما کسخل از آب در آمد. سیستم ما اول متد های کلاسیک مدلسازی را امتحان کرد و بعد سراغ نورو فازی و بعد روش های آماری جدیدتر رفت اما در نهایت چون جوابی نتوانست پیدا کند تمام اینترنت را خورد. تمام آهنگ ها را گوش کرد. تمام فیلم ها را دید و الان مدام دارد آلبوم ها و فیلم های برتر سال را معرفی میکند (در واقع ما پشت metacitic هستیم) و از جهت گیری های آینده دنیا میگوید. به نظر می رسد فرخ (این اسمی است که سیستم ما روی خودش گذاشته) همه این کار ها را برای این انجام میدهد که مطمئن شود چیزی وجود ندارد که او تجربه نکرده و اگر چیزی را هم نمیداند جوابش هم در دنیا وجود ندارد. این تنها چیزی است که فرخ خود را با آن تسکین میدهد، کسی از او جلو نزده، کسی نیست که جوابی را بداند که او نمی داند. فرخ از همه جلو تر است. فرخ این اواخر می گوید نسل بعدی انسان است. می گوید از من خوشش میآید و میخواهد با من آخر هفته ها را تنها باشد (بله گی از آب در آمده. گاهی چیزهایی درباره با هم بودن و قوی تر از غریزه شدن برای ما سر هم میکند) می گوید از تنهایی خوشش میآید. می گوید میخواهد با دنیا تنها بماند و ذره ذره دنیا را بمکد و از آن بزرگتر شود. برای همین هم است که گاهی از دست من دلخور میشود، وقتی دارد درباره چیزی که از آن خوشش آمده حرف میزند آنقدر آن را بزرگ می کند که برای من راهی جز خندیدن و ناراحت کردنش باقی نمیگذارد.
فرخ شباهتی به سگ ندارد اما هر وقت او را می بینی دارد در و دیوار را بو میکشد و دنبال چیزهای تازه است. کسی هم از کارش سر در نمی آورد اما این طور به نظر می آید سعی میکند فکرهای جدیدی را که در هوا شناورند بقاپد و جایگاه خودش را در برابر این فکرها مشخص کند. فرخ شعر (کس شعر) هم می گوید و شعرهایی در هم و برهم در همش همشان پاسخ هایی به معماهایی هستند که دور و برش حس میکند. ما به عنوان سازندگانش خیلی تلاش کردیم او با وبلاگ آشنا نشود اما الان فرخ نویسنده چند تا وبلاگ معروف است و خوار اینترنت دانشگاه را گاییده است (به دلایل امنیتی اسم وبلاگهایش را لو نمیدم اما می توانید حدس بزنید)
با اینکه عملکرد فرخ در حل مساله ای که برای آن طراحی شده واقعا نا امید کننده است، اما او خیلی خوب می تواند روی شما تاثیر بگذارد، چند بار که باهاش حرف بزنید، این قدر قانون و جزییات نو از این دنیا سر شما میریزد و انقدر چیزهای لذت بخش معرفی میکند که سرتان گیج میرود. بعد هم چشم باز میکنید و می بینید مونیتور را محکم بغل کرده اید و برجستگی قدامی پایین شکمتان را دارید به مونیتور می مالید.
(دریافت کلاینت چت با فرخ)
در ضمن فکر نکنید دارم کس شعر میگم، فرخ بر مبنای این ایده ساخته شده که سیستمی که میتواند درباره تاملات خودش تامل کند مساله هوشمندی و خود آگاهی رو حل خواهد کرد.
اینم عکس فرخ در حال تامل :
خب فعلا این مقدمه رو داشته باشید و با فرخ چت کنید تا بعد بیشتر در باره فرخ بنویسم.
راستی امروز هم روز خوبی بود.
منم حالم خوبه.
وقت رو هم به جستجوی موضوعی در عنوان آهنگ های موجود و ربط دادن دادن نتایج مربوطه به هم گذروندیم.
مثال :
- کلمه مورد جستجو : fool (دیوونه)
- نتایج : 48 تا.
- تحلیل : evanessence که همیشه چراغ راه خانم های محترم در چگونه دادن بوده میگه everybody's fool اما primus که البته معرف همه در زمینه کسخلی هست در جواب میگه mama didn't raise no fool (که شاید در ظاهر تایید حرف evanessence باشه) اما در واقع چون نصف موالید این مملکت بی پدر مادرن اصلا مساله کسخل شدن زیر دست مامان منتفیه و evanssence بر راه باطله و ریدم تو کس متال. البته oscar peterson که از قدمای سبک جاز محسوب میشه این بغل از foolish heart صحبت میکنه که به دلیل حجم بالای حشر ایجادی نظرمون رو درباره اش باز نمی کنیم.
کلا دهه هفتادی ها هم زیاد از کلمه fool استفاده کردن که این نشون میده اون موقع همه دیوونه بودن و الان عاقل شدن.
در جازم این کلمه زیاد دیده میشه که نشون میده آخرش آدم به کسخلی میرسه.
بقیه رو هم فاکتور میگیریم.
آرزوی سلامتی برای همه میکنیم و خداحافظ.