۱۳ دی ۱۳۹۴

آیا اراده آدم ها متناهی است؟

تئوری مشهوری در روان شناسی هست که میگوید اراده یک منبع متناهی است – معنی این حرف این است که اراده یک جور هایی مثل یک عضله می ماند. اگر از اراده خود بیش از حد در مدت زمان کوتاه کار بکشی دیگر رمقی برای شما نمی ماند و انجام  کارهایی را که نیاز به اراده قوی دارند سخت می شود. اما اگر از اراده به طور مستمر در مدت زمان طولانی کار بکشی درست مانند تمرین کردن در ورزش به مرور عضله اراده شما قوی تر می شود و از پس کارهای بیشتری که هر کدام نیاز به اراده پولادین دارند بر خواهی آمد. این تئوری برای مثال توضیح می دهد چرا رژیم گرفتن وقتی روح و روان کسی خسته است برای او ممکن است خیلی سخت باشد؛ وقتی تمام اراده فرد شکمو صرف جنگ روانی شده چیز زیادی برای کنترل اشتهای او باقی نمی ماند. شاید  یک دلیل که آمریکایی بی پول در آمریکا شدیدا چاق هستند هم همین باشد: از یک طرف کالری زیاد و بسیار ارزان که حتی یک فرد فقیر هم توانایی خرید آن را دارد در این کشور در دسترس است و از آن طرف این آدم فقیر تمام روز را به خرج اراده برای بقایش صرف کرده و دیگر نای این را که با خودش مبارزه کند که نخورد ندارد. این هم که خیلی از این جماعت فقیر اصولا به دلیل آموزش ناکافی ناشی از بی پولی نمی دانند سالم غذا خوردن یعنی چه - که حالا بخواهد اراده خرجش بکند با نکند - هم وضع را بد تر می کند.

تعداد زیادی مطالعه هستند که به صورت تجربی تئوری اراده متناهی را تایید کرده اند و متناهی بودن اراده به کرات در موقعیت های مختلف خودش را نشان داده است (برای مثال این واین واین و این). با این حال تعداد کمتری مطالعه در چند سال اخیر هستند که شبهاتی را در مورد این مطالعه مطرح می کنند. برای مثال یک مطالعه هست که بر مبنای آنالیز بقیه مطالعات در این زمینه با روش های آماری می گوید علت آنکه همه اثر نامتناهی بودن اراده را گزارش کرده اند این بوده است که آنهایی که اثزی از این داستان در مطالعه خود نیافتند، نتوانستند یا نخواستند نتیجه های خود را منتشر کنند. (اصولا در دنیای علم منتشر کردن نتیجه های منفی یعنی این ما گشتیم و چیزی پیدا نشد سخت تر است.) یک مطالعه دیگر هم می گوید که یک چیزی که وجود این اثر را پیش بینی می کند این است که آیا فرد مورد آزمایش از قبل به متناهی بودن اراده اعتقاد داشته یا نه. اگر شما فردی هستی که فکر میکنی اراده ات حد و مرز ندارد، احتمال آنکه این بتوانی بدون آنکه کک شما هم بگزد چپ و راست کارهای سنگین را بدون خستگی فکری انجام دهی خیلی بیشتر است. 


نظر شخصی من هم این است که در مجموع هنوز هم شواهد برای متناهی بودن اراده قوی تر از آن است که بشود خیلی راحت گفت این اثر اصولا وجود ندارد. شاید وجود این اثر تا حدی تابعی از ایمان فرد به اراده اش باشد اما تعداد مطالعاتی که این داستان را گزارش کرده اند انقدر زیاد نیست که من روی این نکته صد در صد حساب باز کنم و آن را تنها عامل اصلی دخیل در این ماجرا بدانم. یک دلیل شک و تردید من هم محتوای پنهانی ایدئولوژیک این داستان از نظر من است. اگر قبول کنیم که اراده تابع ایمان شخص به اراده اش است یک نتیجه با یک منطق معیوب می تواند این باشد که آن آدم فقیری که به دلیل جنگ برای بقای اراده بیرون کشیدن خودش از فقر برایش نمانده بوده تا حد زیادی مقصر خودش است – اگر او به قدرت اراده ایمان داست الان حتما تا به حال وضع اش را با اراده آهنین و کار سخت تغییر داده بود. حرفی که این روزها در جامعه آمریکا خریدار زیاد دارد.

هیچ نظری موجود نیست: