۲۳ آبان ۱۳۹۰

سبیل

من دیشب که مطلب بحران مالی را تمام می کردم ظاهرا زیادی خوشحال بودم و یادم رفت در مورد یکی از موارد مهم و جالب موثر در بحران یعنی behavioral economics بنویسم. به هر حال آن را به مطلب پایینی اضافه می کنم و الان خوشه های خوشه-فاک ما از هشت تا به نه افزایش یافته است. آن را بخوانید!

حالا که آمدم اینجا یک ماجرا هم تعریف کنم. معمولا در دانشگاه ما به در و دیوار آسانسورها پوستر سخنرانی های مختلف به همراه عکس سخنران مربوطه را می جسبانند و برای آن تبلیغ می کنند. یک مدتی بود در یکی دو آسانسور در دانشگاه ما شخص یا اشخاصی ناشناس و ضد اجتماع به این پوستر ها حمله می کردند و برای سخنرانان سبیل و عینک و دندان دراکولایی می گذاشتند. امروز که سوار آسانسور مربوطه شدم دیدم که یک کاغذ پرینت گرفته اند و زده اند به دیوار که رویش تعدادی صورت کارتونی بدون سبیل وجود دارد و بالایش نوشته است: اگر به کشیدن سبیل علاقه دارید از صورت های زیر استفاده کنید اما اعلامیه ها را تخریب نکنید. ملت هم آمده بودند عقده سبیل کشی خود را بر روی آن صورت ها تخلیه کرده بودند. برای صورت ها دیالوگ هم نوشته بودند و بین صورت ها بگو و مگوهایی هم در گرفته بود. در نتیجه فقط یکی از تبلیغات سخنرانان سبیل داشت که آن هم سبیلی نازک و لطیف بود نه یک سبیل ناصرالدین شاهی معمول. ظاهرا هم وقتی که کاغذ مربوطه پر می شود و همه صورت های کارتونی سبیل دار می شوند یک کاغذ جدید می زنند به دیوار آسانسور. به قول آمریکایی ها made my day.