غلامرضا امروز که داشت تخم می کرد
نه اشتباه شد
غلامرضا مرغ نبود
یه متفکر بود
غلامرضا امروز که داشت فکر می کرد یهو از خودش پرسید چرا وقتی متفاوت فکر نمی کنیم دوست داریم حرف های متفاوت بزنیم
بعد قلپی یه تخم از اونجاش افتاد بیرون
نه اشتباه شد
غلامرضا مرغ نبود
یه متفکر بود
غلامرضا امروز که داشت فکر می کرد یهو از خودش پرسید چرا وقتی متفاوت فکر نمی کنیم دوست داریم حرف های متفاوت بزنیم
بعد قلپی یه تخم از اونجاش افتاد بیرون